چگونه بازاریابی کوانتومی را درک نکنیم !

دکتر دیاکو نوروزی

نیلز بور (۱۹۶۲-۱۸۸۵)، از بنیانگذاران فیزیک کوانتوم، در مورد چیزی که بنیان گذارده است، جمله ای دارد به این مضمون که:
“اگر کسی بگوید فیزیک کوانتوم را فهمیده، پس چیزی نفهمیده است.”

اما در اینجا ما نمی خواهیم چیزی را برایتان توضیح دهیم که بنا باشد نفهمید، هر چند که خیلی از کسب و کاهای ما هنوز در برابر فهمیدن آن مقاومت می کنند.

مدل تفکر کوانتومی در فیزیک، نه تنها فیزیکدانان بلکه تمام هستی را دگرگون کرد و پایه ای را بنا گذاشت موسوم به “عدم قطعیت”.

این مدل از تفکر، همه چیز را در خلقت نسبی فرض کرده و نگاهی دوپهلو به واقعیات می انگارد، در حقیقت بر پایه این نوع اندیشه، نمی توان درباره حقایق، اتفاقات و حوادث به قطعیت موشکافی کرد، لذا جوانب دوگانه و در پاره ای از موارد چندگانه را مسبب مکنونات موجود می داند.

در کسب و کار نیز- با توجه به نظریه دهکده جهانی  “مارشال مک‌ لوهان” در توصیف آینده جهان، که تحت تأثیر وسایل ارتباط جمعی، امروز تبدیل به واقعیات گریز ناپذیر شده است – مدل تفکر کوانتومی و عدم قطعیت کوانتومی جای خود را بیش از پیش باز نموده است.

مدل بازاریابی کوانتومی که برای اولین بار در دنیا توسط نگارنده در سال ۲۰۱۵ مطرح گردید توانست با اشاره به عدم قطعیت و نبود ثبات در بازارهای کسب و کار جای خود را در میان دگراندیشان کسب و کار باز نماید.

در حقیقت این مدل از بازاریابی که بر پایه بازاریابی احساسی و بازاریابی عصبی فونداسیون خود را بنا نهاده است بسیار مناسب فضاهایی از کسب و کار می باشد که در شرایط بحرانی در بازارهای خود می باشند و یا ساختار اقتصادی فضای بازار آنها به قدری متغیرهای بسیاری را در خود جای می دهد که مدیریت آنها خیلی سهل و آسان نمی نماید.

خاورمیانه به دلیل حساسیت های ژئوپلیتیکی و نیز کریدور بودن در اقتصاد دنیا چه به لحاظ منابع انرژی و چه به لحاظ بازارهای بکر اقتصادی همواره از جذابیتهای خاص خود در دنیا برخوردار بوده و از طرفی پتانسیل های بازارهای درونی کشورهای این منطقه همواره ثبات اقتصادی این سرزمین ها را تحت تاثیر اقتصادهای بزرگ جهانی قرار داده است. در چنین شرایطی فنون و رموز بازاریابی کلاسیک دیگر به معنای ناب کلمه راهبردی نبوده و نتوانسته است در میان خیل عظیم هجمه های برندها و تجارت ها راهی برای بقای هر چه بیشتر باز نماید، دراین مقطع بازاریابی کوانتومی فریادرس کسب و کارهایی خواهد بود که به دنبال استقاده حداکثری از پتانسیبهای موجود و در عین حال نامکشوف بازار می باشند.

پیشرفت تکنولوژی و نیز ازدیاد پارامترهای نسبی اقتصادی امروزه ما را بی تشبیه به اصحاب کهف نکرده است، در طی بیست و چهار ساعت بطور متوسط در جهان نزدیک به دویست ایده، طرح، اختراع یا نوع آوری در حال ثبت می باشد، کافیست این عدد را در تعداد روزهای سال ضرب نماییم، حاصل این عملیات ریاضی عددی را بدست ما خواهد داد تا ما را به این سمت و سو هدایت کند که امروزه زمان بعنوان مهمترین پارامتر نه تنها در ثبت ایده های نوین بلکه در جهت رفع نیاز مخاطبانمان دارای اهمیت بسزایی است. بازاریابی کوانتومی از تلفیق دو مقوله بازاریابی احساسی و عصبی در راستای زمان و در جهت ایجاد تمایز برای کسب و کارها سخن می گوید.

پدیده هایی مثل مدل و ساختار تصمیم گیری درمغز مخاطبان، اینترنت و شبکه های اجتماعی، تبلیغات نوین و قابل اندازه گیری از حیث اثربخشی، برندینگ و مقوله مدیریت برند به سبک کوانتومی و دست آخر موبایل مارکتینگ و عصر نوین بازاریابی خدماتی از جمله مباحث مهم و جذاب در این عرصه برای صاحبان کسب و کارهای امروزی می باشد.

هر چقدر به جلو گام بر می داریم نیاز به داشتن تفکرات متفاوت و در عین حال کاربردی تر خود را بیش از پیش نمایان می سازد. بازاریابی کوانتومی مقولات کسب و کار را با چشم اندازهای نوین اقتصادی و با در نظر گرفتن مقولات فرهنگی اجتماعی اقتصادی با ادویه های نه چندان دلچسب سیاسی مورد ارزیابی قرار داده و نتایج خیره کننده ای را به روی دیدگان شما به ارمغان می آورد. کوانتوم های اساسی در این مدل از بازاریابی همگی بصوزت نسبی ارزیابی می شود و قابلیت بروزرسانی خود به خودی را خواهند داشت.

برای کسب و کارهای امروز چه چیزی بهتر از اینکه تمام جوانب امر برایشان در نظر گرفته شود و آینده و حیات آنها به سمت تمایز، ارزش آفرینی و سودآوری سوق داده شود.

حالا اگر بازاریابی کوانتومی را همچنان درک نکرده اید وقت آن است که سری به فیزیک کوانتوم بزنید و آن را نیز درک نکنید !

• مدرس، مشاور و مجری اولین بیزینس کوچینگ کشور