مدیران تــک ساحتی(تک بُعدی)
سوسن هدایتی دانا دکترای روان شناسی بالینی در جوامع پیش از تکنولوژی، بنیان شخصیت آدمی بر دو ساحت (بُعد) تن وجان(روح) استوار بود اما اینک روزگاری فرارسیده که انسان به قدری در تکنولوژی و کار مغروق شده که توجه به سایر ارزشها و نیازها از یاد رفته است. وقتی از مدیران تک ساحتی سخن میگوییم،مقصودمان
سوسن هدایتی دانا
دکترای روان شناسی بالینی
در جوامع پیش از تکنولوژی، بنیان شخصیت آدمی بر دو ساحت (بُعد) تن وجان(روح) استوار بود اما اینک روزگاری فرارسیده که انسان به قدری در تکنولوژی و کار مغروق شده که توجه به سایر ارزشها و نیازها از یاد رفته است.
وقتی از مدیران تک ساحتی سخن میگوییم،مقصودمان افرادیست که تنها یک بُعد از وجود خود را پرورش داده اند؛ همانند انسانی که فقط دستها و یا سرش رشد کرده باشد؛ اگر چه آن بُعد یا عضو بسیار موثراست اما در هر حال نابهنجار محسوب می شود.
مدیرتک ساحتی، خود را تنها وقف یک ساحت یا یک بُعد می نماید و از پرداختن به سایر ارزشهای انسانی و ابعاد دیگر وجودی غافل می باشد. او انسان ناآرامیست که پیوسته در حال تلاش و کار است به گونه ای که لحظه ای آرام نمیگیرد تا قدری در خویشتن و زندگی غیر کاری اش تامل کند زیرا بر این باور است که باید تمام قله های موفقیت را بدون هیچ وقفه ای طی کند.
در واقع فرد موفقیست که تنها به نیاز پیشرفت ،خودشکوفایی وخود ابرازگری بها میدهد و توجه به سایر نیازها از جمله عشق و تعلق، معنویت ، عوطف انسانی، اخلاقیات، هنر و تفریح از زندگی اش رخت بسته است، به بیانی دیگر آنها در حرفه شان زبانزد عام و خاص هستند اما در حوزه های مهم دیگر زندگی شان از کفایت کافی برخوردار نیستند.
مدیر تک ساحتی، خود را در فضای نامحدودِ موفقیت اما تک بعدی قرار داده است وکمال گرایی افراطی او در یک بُعد موجب شده است که ساحت عاطفی و معنوی روح از میان برود، تا قدری که گاه دچار بیگانگی با خویشتن، انسانها و روابطش می شود.
او بیشتر کار میکند و کمتر عشق می ورزد؛ انسانیست که عشق، تخیل وکاوشگری از سایر جنبه های زندگی اش عزیمت کرده است؛ اگرچه بسیار مسئولیت پذیراست اما تنها در حیطه کار، لذا انسان کاهش یافتهایست که در تکنولوژی و کار تنیده شده و به یک بعد یا ساحت تنزل یافته است.
مدیر تک ساحتی انسانِ به ظاهر آزادیست که در سایر حوزه ها دچار ناکامی شده و ایفای نقشِ مدیریت، تنها خط مشی اوست به طوریکه فرای این دامنه برای او غریب، ناشناخته وحتی آزاردهنده است.
البته منظور این نیست که هر انسانی باید در همه حوزه ها متخصص باشد چرا که خبرگی و چیرگی در هر زمینه ای نیازمند آموزش حرفه ای، زمان و کسب تجارب است؛ بدیهیست که انسان (به استثنای اشخاصی نادر)، در گستره زندگی خود فرصت تخصص گرایی در هر قلمرویی را نخواهد داشت بلکه مقصود از تک ساحتی شدن، غفلت از سایر نیازهای روح است که در گذر زمان موجب خواهد شد شخص دچار عدم تعادل شود چرا که کمال انسان در توازن است ؛ وقتی انسانی به طور افراطی صرفا به رشد یک جنبه از ابعاد وجودی اش بپردازد و از ارضاء سایر نیازهای اساسی به دور باشد، دچار ناهنجاری خواهد شد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0