فضای کسب وکار بد؛ فرصتهای خیلی خوب!
کیاداوود اسفندیاری نمی توانیم بگوییم فضای کسب و کار این روزها بد است. بد خیلی این فضا را توصیف نمی کند. به جای بد خودتان یک کلمه بگذارید. قطعا این ارزیابی نسبی است. در مقایسه با گذشته و همینطور در مقایسه با سایر کشورها. جدا از فضا رکودی سنگین هم بر بازار حاکم است که
کیاداوود اسفندیاری
نمی توانیم بگوییم فضای کسب و کار این روزها بد است. بد خیلی این فضا را توصیف نمی کند. به جای بد خودتان یک کلمه بگذارید. قطعا این ارزیابی نسبی است. در مقایسه با گذشته و همینطور در مقایسه با سایر کشورها. جدا از فضا رکودی سنگین هم بر بازار حاکم است که شاید کم سابقه باشد. اما اینکه در این فضا چه باید کرد؟ نشستن و منتظر بهبود شدن راه حل درستی است؟
می خواهم از منظر دیگری خلاف جریان به ماجرا نگاه کنم. البته عده ای هم هستند که الکی خوشند و بی خود و بی جهت مثبت بینند یا خیلی بی خیالند. من از آن دسته افراد نیستم. بیایید پاسخ این سوالات را مرور کنیم:
چرا خارجی ها برای حضور در بازار ایران له له می زنند؟ چرا بازار ایران را فرصت طلایی برای بهبود اقتصاد و کسب و کار خود می دانند؟ و چرا در همین فضا کسب و کارهایی مثل اسنپ رشد می کنند؟ کارآفرینی کارخانه های جدیدی راه اندازی می کند، و کسب وکارهایی به شعب خود اضافه می کنند؟
من پاسخ هایم را خلاصه می گویم: اول اینکه اشتباه است تصور کنیم اگر عموما اوضاع خوب نیست اوضاع ما هم حتما باید بد باشد. گاهی این پیامها را به ذهنمان می فرستیم و ذهنمان را فریب می دهیم. گاهی هم می خواهیم خودمان را از سرزنش نجات دهیم و اندکی آرام بگیریم. نباید تصور کنیم اگر در رکود سختی فرو رفته ایم ناچاریم ما هم ورشکست شویم و هیچ راهی وجود ندارد. هر چند کار دشوارتر است ولی غیر ممکن که نیست. به هر حال عده ای در همین بازار می توانند موفق باشند و چرا ما تصمیم نگیریم در آن گروه باشیم؟ در بازار راکد و شرایطی که درآمد مردم آب رفته است انبوهی از فرصتها نهفته است: کالاهای ارزان تر ناگهان مشتریان بیشتری پیدا کرده اند. مردم فلافل بیشتری می خورند، دنبال تاکسی ارزان تر هستند و …
خیلی از ما عادت داریم شیوه ای تکراری و بدون تغییر را سالها در پیش می گیریم و انعطافی در برابر تغییرات نداریم و انتظار داریم به همان شیوه ها بتوانیم در این شرایط ادامه دهیم. تعداد زیادی از کسب و کارها بعد از اتفاق افتادن رویداها سعی می کنند خود را تطبیق دهند که این گروه هم خیلی موفق نیستند. موفق ها کسانی هستند که به استقبال آینده می روند و آن را پیش بینی می کنند و موفق تر ها کسانی هستند که آینده را خودشان می سازند. یعنی تصور نمی کنند همه چیز دست قضا و قدر است و خود را قربانی نمی دانند. اکثر سازمانهای ما و ساختار فکری و کسب وکارهای ما بر این شیوه گروه آخر استوار نیست.
دومین نکته اینکه می توانم اشاره کنم این است که آنقدر دانش ما در زمینه کسب وکار از دنیا فاصله گرفته است که هر کسب و کاری یا سازمانی بخواهد با چراغ آید خیلی راحت گزیده تر همه مشتریان را از چنگ بقیه می رباید. اکثر بنگاه ها، صنوف و شرکتها با تکیه بر مهارت های فنی که آن هم خیلی به روز نیست انتظار دارند سهم از بازار ببرند در حالی که الفبای کاسبی در دنیای رقابتی مدرن و پست مدرن را نمی دانند. برند نمی توانند ایجاد کنند و از برند نمی توانند محافظت کنند. اصلا مفهوم برند با نمی دانند. برای کسب وکارشان استراتژی مشخصی ندارند، با الگوهای مدیریت منابع انسانی آشنا نیستند و از شیوه های جدید جذب، انگیزش و آموزش منابع انسانی بی خبرند، مدل کسب و کارشان را درست طراحی نکرده اند و طبیعتا به روزهم نکرده اند و انبوهی از اشتباهات دیگر که این جاست که خارجی ها این بازار را مستعد کسب درآمد می دانند. اکثر شرکتهای ایرانی تاکیدشان روی جذابیت ها و ابزارهای فیزیکی است. تصور می کنند اگر ماشین آلات خوبی بخرند، سنگ گرانقیمتی در دیوار و کف مجتمع تجاری شان نصب کنند و… حتما موفق خواهند شد و بهایی برای دانش کسب وکار نمی پردازند. پرداختن هزینه های مطالعات بازار و تدوین طرح کسب و کار ، تنظیم یک طرح جامع روابط عمومی و …. برای فعالان کسب وکار در ایران ( بگذارید اینطور بگویم که ناراحت نشوند) عاقلانه نیست!! عده ای هم هستند که شعار خوب می دهند ولی درعمل می بینیم چند صد میلیارد تومان برای پروژه های سرمایه گذاری کرده اند اما برای هیچ یک از مراحل مطالعاتی قبل و بعد از راه اندازی کسب وکار هزینه ای نپرداخته اند.
اینجاست که فرصتها به وجود می آید. فرصتهایی هر جا نگاه می کنیم وجود دارد. هایپراستار را خارجی ها آوردند و سودش را بردند. آلمانی ها کسب وکارهای آنلاینشان دارد پول در می آورد درهمین بازار. نووتل هتلش را راه انداخته و با مشکلی هم مواجه نیست.
اگر می خواهیم موفق باشیم با غر زدن اسکناس در حسابمان انباشه نمی شود. با عصبانیت و سخنرانی کردن کسی به شما نان خشک هم نمی دهد. تولید ثروت خوش بینی ، انرژی و انگیزه، دانش و فعالیت می خواهد. خیلی ها از من می پرسند سود در چه کسب وکاری است و من به آنها پاسخ می دهم هر کسب وکاری. هر کسب و کاری که درست انجامش بدهید. این تصور عموما اشتباه است که قنادی سود ندارد و طلافروشی خیلی سود ده است. در هر کسب و کاری که منسوخ نشده باشد و به پایان چرخه عمر خود نرسیده باشد خوب کار کنیم سود می بریم.
مدرس کارآفرینی و مشاور کسب و کار
@kiadavood
برچسب ها :اقتصاد ، بازاریابی ، برندینگ ، تجارت ، سازمان ، کسب و کار آنلاین ، مدیرموفق ، مدیریت ، موفقیت
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0