تاریخ انتشار : دوشنبه 24 سپتامبر 2018 - 1:34
کد خبر : 501

حل خلاقانه مسائل با تفکر طراحانه

دکتر احمد حلت می گویند در زمان های گذشته، بر تن سربازی زره پوشاندند و او را سرتا پا مسلح ساختند و به میدان جنگ فرستادند. اما در همان دقایق اول شکست خورد و به سمت عقب فرار کرد. دلیل شکست و عقب نشینی اش را پرسیدند. پاسخ داد:” یک دستم سپر بود و یک

دکتر احمد حلت

می گویند در زمان های گذشته، بر تن سربازی زره پوشاندند و او را سرتا پا مسلح ساختند و به میدان جنگ فرستادند. اما در همان دقایق اول شکست خورد و به سمت عقب فرار کرد. دلیل شکست و عقب نشینی اش را پرسیدند. پاسخ داد:” یک دستم سپر بود و یک دستم شمشیر! با چی می جنگیدم!؟”

این طنز تلخ حکایت بسیاری از انسان های توانمند عصر جدید است که با وجود در اختیار داشتن همه سخت افزارهای لازم، باز به محض برخورد با یک مشکل دست و پایشان را گم می کنند و نمی دانند از کجا شروع کنند و چگونه با چالش روبرو شوند؟

بسیاری از کسانی که در مقابل بحران های مختلف زندگی کم می آورند بارها از خود من خواسته اند «روش جنگیدن و مقابله با بحران ها و اینکه با چه نقشه ای به سراغ مشکلات بروند را برایشان به صورت کلی توصیف کنم.»

 آنها می گویند:” ما همه نرم افزار و سخت افزارهای لازم و افراد متخصص مورد نیاز را یا داریم یا می توانیم با پول تهیه کنیم. اما بلد نیستیم که از این داشته ها ، موقع روبرو شدن با مشکلاتی که ذاتا غیر قابل پیش بینی و ناگهانی اند و هر روز به شکلی جدید ظاهر می شوند ، راه حلی سازنده و موثر و مفید ارائه دهیم. لطفا به ما گام ها و مراحلی را معرفی کنید که با طی کردن آنها بتوانیم هر مساله ای را به شکل خلاقانه راه حل یابی کنیم.”

حقیقت این است که قرن بیست و یک ، با پیشرفت های سریع و روبه رشدی که بخصوص در حوزه های فناوری ارتباطات و اطلاعات تجربه می کند ، در کل تاریخ بشریت ، یک دوره بی نظیر و فوق العاده محسوب می شود. انسان های این قرن ، مدت هاست متوجه شده اند که دنیا و اتفاقات آن ، برخلاف باورهای قبلی ، قابل پیش بینی و ایستا نیستند و نوعی بی نظمی ذاتی در کل نظام هستی موج می زند. به همین خاطر با وجود پایگاه های عظیم داده و بانک های اطلاعاتی خارق العاده ای که از طریق شبکه های ارتباطی در دسترس همه قرار دارند، باز هم علم و دانش بشر در مقابل مشکلات جدیدی که قد علم می کنند ناچیز و محدود و عملا غیر قابل استفاده است.

به زبان ساده، انگار هر مشکلی در هر زمان و مکان دلخواه ، یک راه چاره مناسب می تواند داشته باشد که در زمان و مکان دیگری آن راه چاره، ممکن است بی فایده و حتی مخرب جلوه کند. ما نیازمند یک روش تفکر و شیوه حل مساله ای هستیم که بتواند با ذات متغیر و بی ثبات اتفاقات زندگی کنار بیاید و به صورت غیر خطی و سیستمی ، با در نظر گرفتن همه جوانب، راه حل بهینه و مقبولی را در زمان های مختلف خلق کند. یعنی باید دنبال شیوه تفکری باشیم که حتی در شرایط بی نظمی و پرآشوب و کم اطلاعاتی ، باز هم امکان رسیدن به راه حل کاربردی را تضمین کند.

به نظر می رسد «روش تفکر طراحانه » یعنی فکر کردن به شیوه طراحان، می تواند یکی از این چارچوب های پویای اندیشیدن  در موقعیت های آشوبناک و پیچیده و غیرقابل پیش بینی و دائم التغییر باشد.

 این روش آنقدرها هم که به نظر می رسد مشکل نیست. همه تا حدودی می دانیم یک طراح چگونه فکر می کند؟

ابتدا مشتری یعنی کسی که مشکل دارد و حاضر است برای راه حل مشکلش پول بپردازد به طراح مراجعه می کند و به شکلی گنگ و طوری که غالبا خودش می فهمد، برای طراح توضیح می دهد که مشکلش چیست؟

کاملا مشخص است که مشتری چیزی در مورد راه حل را نمی داند، چرا که اگر می دانست خودش اقدام می کرد و به طراح متوسل نمی شد.

بسیاری مواقع حتی مشتری خودش هم خبر ندارد که در حوزه ای خاص از زندگی اش مشکلی وجود دارد و به صورت حسی  فقط می فهمد که اوضاعش به هم ریخته است و دلیلش را هم نمی داند که برای طراح توضیح دهد!

بنابراین اولین کاری که طراح انجام می دهد این است که با مشاهده دقیق و بدون قضاوت و نگاه هشیارانه به زندگی مشتری از چشمان مشتری ، حدس می زند که مشکل واقعی مشتری چیست؟ او سپس این مشکل را به صورت یک مساله تبدیل می کند و با توافق مشتری، این مساله را به عنوان چیزی که باید حل شود تا مشکل رفع گردد را به صورت روشن و شفاف  مشخص و مستند می سازد.

در واقع اولین گام طراح این است که صورت مساله را معلوم کند و در یک توافق صریح و شفاف با مشتری، بیان کند که اگر مساله حل شود کار طراح ( برای این مشکل) تمام است و اگر بعدا نیاز بود باید دوباره فاز مشکل یابی و مساله سازی در قراردادی دیگر تکرار گردد.

بعد از اینکه مساله معلوم شد، طراح باید ضمن استفاده از تمام اطلاعات موجود در بانک های اطلاعاتی در دسترس، به سراغ حس شهودی خودش و همه افرادی که می توانند در این رابطه کمک کنند برود و با تکنیک های توفان فکری و روش های حل خلاقانه مسائل، چند تا ایده  خام را به عنوان راه حل تولید کند. این ایده ها خام هستند و برای اینکه بتوانند مساله مورد نیاز را حل کنند باید از چرخه های آزمون و اشتباه های مکرر عبور کنند. طراح خودش در این حلقه های سعی و خطا  وارد و درگیر می شود و با نمونه سازی اولیه و بررسی بازخوردهای مکرر  با نظر مشتری، میزان اثربخشی ایده ها را می سنجد و مورد ارزیابی قرار می دهد تا نهایتا یک ایده بهینه را با توافق جمعی برگزیده و بر اساس آن راه حل نهایی را ساخته و برای تست نهایی تحت آزمون قرار می دهد . اگر راه حلی که با این روش غیر خطی و چرخه ای و شهودی حاصل شد،  مساله را حل کرد، وظیفه طراح به پایان می رسد و مزدش را می گیرد.

روش تفکر طراحانه خاص کارهای مهندسی یا تولید محصول نیست. در برخورد با مشکلات زندگی، هر نوع مشکلی که می خواهد باشد هم باید دقیقا همین روش اجرا و پیاده گردد.

یعنی :

۱) چالش به مساله ای که لازم است حل شود تبدیل گردد.

۲) با بکارگیری همزمان نیمکره چپ مغز (بخش پردازش و تجزیه و تحلیل و منطق و محاسبه) و نیمکره راست مغز (بخش مربوط به فعالیت های خلاقانه و کلی نگر و سیستمی و هنری)، ایده های شهودی و الهامی و بدیع خلق شود.

۳) از بین ایده ها، آن ایده طلایی و اثربخش  را (که بعد از عبور از چندین چرخه آزمون و خطا صیقل یافته و بهینه شده) را با توافق جمعی برگزیده شود.

۴) براساس ایده بهینه، نمونه اولیه راه حل را ساخته و به خورد مساله داده شود. اگر مشکل فروکش کرد که کار تمام است و گرنه باید دوباره به مرحله ۲ برکشت و فرآیند خلق ایده های جدیدتر را تکرار نمود.

همانطوری که پیداست با این شیوه تفکر طراحانه ، هر فردی می تواند با تکیه بر قوه شهودی خود و همچنین حضور فعال در بطن بحران و لمس مشکل از نزدیک، بسته به توانایی ها و مهارت هایی که قبلا اندوخته و روز به روز هم گسترده تر می شود، راه حل هایی خاص و سازنده برای مسائل مختلف زندگی خود و دیگران و حتی مجموعه های بزرگی که در آنها حضور دارد، ارائه دهد. راه حل هایی که خاص خود او هستند و موقعیت به موقعیت می توانند تغییر کنند.

روش تفکر طراحانه با وجود ساده بودن، می تواند از پس حل پیچیده ترین و بی نظم ترین و غیرقابل پیش بینی ترین مشکلات و بحران ها برآید، چرا که اولا پاسخ های نهایی که با این روش بدست می آیند، منحصربه فرد نیستند و ثانیا در دل خود روش، پویایی و نوآوری و تغییر، موج می زند و با ابهام و پیچیدگی و آشوبناکی مشکل هماهنگ است.

شیوه «تفکر طراحانه» امروزه در بین استارتاپیست ها یعنی راه اندازان کسب و کارهای نوپا طرفداران بی شماری پیدا کرده و بسیاری آن را بهترین شیوه برای تزریق نوآوری و خلاقیت به دنیای کسب و کار می دانند.

امروزه کتاب ها و کلاس های تخصصی متعددی در خصوص شیوه تفکر طراحانه و کاربرد آن در حوزه های مختلف تجارت و زندگی های فردی و اجتماعی تدوین شده و هر روز هم دراین رابطه مطالب جدیدی وارد دنیای اطلاعات می شود.

این مقاله کوتاه صرفا اشاره ای بود به تفکر طراحانه و شک نیست که درک بهتر و عمیق ترآن، نیازمند ساعت ها آموزش و مطالعه است. اما به گمان من ، همین مقدار مختصر یک دنیا می ارزد و می تواند در چالش ها و بحران های سال جدید، زندگی افراد بسیاری، از جمله شما عزیزان را متحول سازد. کافیست جرات کنید و آن را به عنوان شیوه تفکر غالب خود انتخاب کنید.

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.